دانلود رمان مایسا _ یک دختر به نام مایسا که با برادرش تنها زندگی میکنه. مایسا از طریق دوست صمیمیش رونیکا، با برادر رونیکا دوست میشه و اتفاقاتی براشون میافته.
این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. :
دانلود رمان مایسا _ بند کولهپشتیم رو محکمتر گرفتم. باورم نمیشد یکماه از اون اتفاق میگذره. اتفاقی که باعث شد پدر و مادرم رو ازدست بدم. اتفاقی که باعث شد جز آریو، هیچکس برام نمونه. اتفاقی که باعث شد عمه خانوم، بزرگ فامیل، بخواد من رو به عقد پسرعموم در بیاره. نمیدونم چه طور باید نخواستنم رو بگم!
رونیکا: باز داری واسه چی حرص میخوری؟
— من از سپهر متنفرم!
— کسی مجبورت نکرده که باهاش ازدواج کنی.
— نمیبینی تو؟! الان دقیقا کسی مجبورم کرده. بفهم!
— جمع کن برو از این شهر و کشور.
— آره! مخصوصا که هجدهسالمه و میتونم برم! حالا فکر کن من رفتم؛ آریو چی؟ اون که نمیتونه بیاد!
— میخوای بگی نمیخوای باهاش ازدواج کنی؟
— فعلا که من نخوامم مجبورم باهاش ازدواج کنم.
امروز رونیکا ماشین آورده بود. کلا عادت نداشتیم پیاده یا با سرویس مدرسه خونه بریم.
درِ خونه رو باز کردم. طبق معمول آریو داشت آهنگ گوش میداد.